به مناسبت روز همبسته گی بین المللی زن
دیپلوم انجنیر نورضیا فرین دیپلوم انجنیر نورضیا فرین

ما در آستانه هشتم مارچ یعنی تقویمیکه تاریخ پر از مباهاتی را برای نیمی از بشریت تحت ستم با کلمه آزادی رقم زد و نیمه پیکر جهان انسانیت را بسوی افق های روشن رهائی از سلطه مرد سالاری رهنمون گشت قرار داریم.

سخن بر سر تاریخیست که برای اولین بار با محتوای کاملآ نوینی به گوش جهانیان طنین انداخت و مارش عظیم و ظفرنمون زنان آزادیخواه بخاطر تساوی  حقوق  شان جاده ها و خیابانها های کشور های چون آلمان, اطریش, سویس و دنمارک را به لرزه درآورد.

آری دوستان! هشتم مارچ روزهمبستگی بین المللی زن که آغاز رسمی خویشرا از سال 1910 میلادی با رهپیمائی عظیم ( سی هزار نفری) در کشور اطریش به ثبت رساند, بمثابه صفحه جدیدی از تاریخ مطلای جهان انسانیت همیشه در خاطره ها باقیست.

بدین مناسبت حلول این تاریخ پر افتخار یعنی هشتم مارچ روزهمبستگی بین المللی زن را به شما مادران, خواهران, همسران و دختران گرامی, عزیز و دوستداشتنی تبریک و تهنیت گفته و صمیمانه ترین شادباش های خویش را به تمام زنان رنجدیده جهان بخصوص زنان زجر کشیده, آن دوشیزگان و بانوانیکه در فضای رعب و خوف باز هم با سر بر افراشته وقامت رسا زندگی پر از ملالت را با تحمل و شکیبائی استقبال نموده و برای نیل به حقوق وآزادی های خویش در برابر هیولای وحشت مقاومت و ایستادگی مینمایند تقدیم میدارم.

دوستان! دادن تصویر از زندگی زنان افغان توانائی و شهامت می خواهد زیرا آنچه را که زن داغدیده افغان متحمل و متقبل میشود حتی بر زبان آوردن وشنیدن آن دشوار است چه رسد بجائیکه آنرا ترسیم نمود.

ما در قرن 21 زندگی میکنیم اما تمثیل زندگی زنان کشور را می توان زیستن در قرون اوسطائی به نمایش گذاشت.

کسانیکه می خواهند در اینمورد سخن برانند ویا به نوشتاری دست یازند به دشواری های فراوانی مواجه میشوند زیرا نمی دانند از کدام درد, رنج و بدبختی زن محروم جامعه ما,

از محروم بودن حقوق ابتدائی, از بیدادگری تبعیض در اجتماع, از سنت های مزخرف و روح و روان کش, از زندگی خرافاتی, از عقب گرائی و خشونت های جنسی, از کدامیک ازین پدیده های شومیکه

بر روح و روان زن کم سعادت افغان که غبار یاس و نا امیدی  سراسر وجودش را احتوا نموده است ?حرف برانند

 

باید اضافه نمود که جنگ های  خانمانسوز چندین ساله بر تمام هستی مادی و معنودی مردم و کشور ما بویژه زنان بیدفاع آن چنان تاثیرات منفی و ناگوار را وارد نموده است که جبران و تلافی آن سالهای طولانیی را در برخواهد گرفت.

هر گاه قرار باشد تا در مورد هر یک ازین پدیده های شوم و ننگین و نمونه های همگون آن سطوری بنویسیم, بدون تردید کتابهائی را میشود با اسناد موءثق و تصاویر واقعی تدوین نمود که باز هم برای بیان درد و رنج و زندگی مشقت بار زن افغان بسنده و کافی نخواهد بود.

یکی از مشکلات عظیمی که در سر راه مبارزات حق طلبانه زنان قرار گرفته ومنشآ تمام رنج های زندگی زن شده است همانا عدم دسترسی زن افغان به کسب علم و دانش و ارتقائ سطح گاهی سیاسیست که بصورت تقریبی 90 فیصد زنان کشور ما  با آن دست وگریبان اند.

زیرا زمانیکه انسان سواد کافی نداشته و درک سیاسی اش ضعیف باشد به یقین که از چگونگی حقوق خویش نیزآگاهی ندارد پس چطور میتواند که برای بدست آوردن آن جد و جهد نماید.

بدین ملحوظ یکی از راه هائیکه میتواند بالای این شرایط ناهنجار غلبه حاصل کرده و مسلط شود اینست که باید جنبش سواد آموزی در تمام نقاط سرزمین ما تعمیم یابد. آنوقت است که زن با سواد افغان به حقوق خود پی برده و در راه بدست آوردن آن سعی وتلاش ورزیده و به مبارزات عادلانه خود ادامه میدهد.

عقب گرائی و بنیاد گرائی دلیل دیگریست که زنان بی دفاع کشور ما نمی توانند تنفس آزاد داشته باشند.

جلو گیری از کسب علم و دانش و رفتن به مدارس, اجازه نیافتن برای کار در ادارات, عدم دسترسی به وسایل پیشرفته تخنیکی, عدم دسترسی بر رسانه ها, راه نیافتن در مسائل کلتوری و فرهنگی وغیره آموختنی ها که در رشد افکار, تنویر اذهان و در مجموع ارتقاء سطح آگاهی انسان زیاد ممد واقع میشوند این همه موانع زمینه های عقب مانی را بیشتر میسر ساخته و سد راه پیشرفت و ترقی گردیده اند.

یکی از عوامل پیشرفت کشور های متمدن همانا فعالیت های اموراجتماعی, اقتصادی و فرهنگی زنان دوشادوش با مردان میباشد.

اما بر عکس در کشور ما بیش از 87% زنان با خشونت های خانوادگی و اجتماعی مواجه اند و بخصوص خشونت هائیکه در سال های اخیررخ داده است تآثیرات بسا دردناکی را بر روحیه زنان افغان باقی گذاشته است.

زنان ستم دیده افغان با محصور بودن در چهار دیواری خانه از مزایای زندگی بی بهره مانده اند و این همه نابسامانیها زندگی را برای آنان به زندان واقعی مبدل نموده است که نمیدانند چگونه ازآن رهائی یابند.

سوال مطرح میشود که آیا زنان افغان آن نیرو واستعدادی را که زنان سایر کشورها درخود نهفته دارند در خویش نمی بینند که یقینا" چنین نیست. بنا" یگانه راه برون رفت ازین مخمصه را آنچه در فوق تذکر یافت در می یابیم.

من به حسن اختتام یادآور میشوم که:

دوستان عزیز, خانم های گرانقدر, بیشتر در اجتماع داخل شوید, اجتماعیکه به آواز رسای شما بخوبی گوش میدهد, صدای زجه و خواری مادران و دختران کشور خود را بگوش جهانیان برسانید , هر جائیکه هستید, در هر موسسهء تعلیمی که درس میخوانید و در هر اداره ایکه کار میکنید حداقل لحظاتی از اوقات فراغت خود را برای رسانیدن صدای زنان هموطن تان تخصیص دهید و آنرا بگوش همکاران خود برسانید تا باشد که این صدا ها و اقدامات عملی مبارزه آزادیخواهی یکجا با هم زمینهء رهائی زنان کشور ما را از قید ظلم و ستم مهیا سازد.

هم میهنان عزیز!

 زندگی خیلی کوتاه است اما آنوقت ارزشمند خواهد بود که ما بعد از خود کارنامه های آزادی و آزادی خواهی را بجا گذاشته و این میراث را به نسل های آینده انتقال دهیم.

بیائید عزیزان گرانقدر, تکانهء بخود بدهیم و این پیام را بدیگران انتقال دهیم که:

همه با هم بسوی آزادی, دموکراسی و عدالت اجتماعی, بخصوص برای کسب آزادی های مدنی و تساوی حقوق برای زنان محروم کشور جنگ زدهء ما افغانستان عزیز دست ها را با هم بفشاریم.

فرخنده باد هشتم مارچ روز همبستگی بین المللی زن

پیروز باد زنان محروم جامعه ما افغانستان


March 8th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي